پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

پرواز یک فرشته

دوباره

و دوباره25 تیر سالروز تولد فرشتمون..... امسال هشت سالت تموم شد و وارد نهمین سال شدی تولدت مبارک فرشته آسمونی من پی نوشت:عجیب این چند روز دلم میخواست بود و بغلش میکردم و یک دل سیر نگاهش میکردم و دوباره میرفت
25 تير 1399

سرو سامون

اخر هفته مامان و ابجی ها اومدن و به داد من دست تنها رسیدن که اگه نمیومدن قطعا تموم نمیشد و من هنوز درگیر بودم البته که هنوز ریزه کاری ها همچنان باقی مونده.البته مامان دچار کمردرد شد و چون دیسک داره نتونست کاری کنه و استراحت میکرد البته که من هم ازش انتظاری دارم توی این سن و سال بخواد برای من هم انرژی بزاره.اما نگم براتون که خواهرهام واقعا زحمت کشیدن گاهی فکر میکنم شاید اگه اونها ازدواج کنن من نتونم ذره ای توی کارهاشون کمکشون کنم ولی کمک اونها بی دریغ بود.البته کلا دو روز بودن و صبح شنبه رفتن اما همین هم غنیمتی بود.بماند که همسر نگذاشت لذت ببرم و خستگی اون همه کار و استرس کشیدن ها توی تنم موند اما باید یاد بگیرم که این کش مکش هم جزیی از زندگی...
24 تير 1399

جابجایی

خداروشکر اسباب کشی انجام شد و توی خونه جدید مستقر شدیم هنوز نزدیک 90 درصد کارها باقیمونده و من فرصتی نداشتم که بتونم کارها رو جلو ببرم دو روز مرخصی گرفتم که عملا درگیر بانک و تحویل خونه قبلی به صاحبخونه بود که فرصت دیگه ای نموند تمام امیدم به آخر هفته هست البته که هیچ عجله ای ندارم.مامان و خواهر ها هم اخر هفته میان کمک.البته مامانم قرار بود زودتر بیاد که با توجه به اوضاع کرونا ازش خواستم نیاد.الان هم با ماشین شخصی خواهر میان. ان شاالله که دیگه بتونیم با هم جمعش کنیم.با تمام وجودم میخام خدا به همه مستاجرها لذت خونه داشتن رو بچشونه. کلی هم با صاحبخونه قبلی درگیری داشتیم و کلی ایراد گرفت چرا خونه اینجوریه،درصورتی که خدا میدونه من یک میخ ب...
17 تير 1399

خرید

دلم یک خرید درست و حسابی و تابستونه میخاد ولی بودجش نیست خونه هم کلی وسیله نیاز داره فعلا اون تو اولویته.
9 تير 1399

اسباب کشی از رگ گردن به ما نزدیکتر است

خوب این چند وقت حسابی درگیر بودیم و هنوز هستیم.بعضی کابینت ها رو خالی کردم و بسته بندی شدن ولی هنوز قسمت اعظم ماجرا مونده.نه وقتش رو دارم نه راستش توانش رو که بسته بندی کنم.خونه جدید هم نزدیکه شاید بشه بدون کارای اضافه جابه جا شد فقط بدی ماجرا اینه که صاحبخونه ما پول پیشمون رو موقع تحویل خونه میده و فروشنده خونمون کلید رو موقع دادن مابقی پول که در واقع همون پول پیش هست.نمیدونم این وسط باید چیکار کرد.کاش فروشنده راه بیاد و زودتر کلید رو بده. درواقع ۱۴ تیر ما باید کامل تخلیه کنیم. انقدر خونه بهم ریخته ای داریم که بدم کلافه میشم. مامان و خواهرا قرار بود برای اسباب کشی بیان اما خواهرا کار دارن و امتحان و مامان رو هم گفتم نیاد چون سوار ق...
9 تير 1399

نفسی راحت

این چند وقتی که نبودم پر بود از استرس و اضطراب که بالاخره امروز با بدست آوردن کلی تجربه و تحمل کوهی از اضطراب قسمت اعظم راه رو طی کردیم. تا اونجا نوشتم که خونمون رو در شهرستان فروختیم و قرار شد ماشین طلاهام رو هم بفروشیم به اضافه یک وام بانکی سنگین بلکه بتونیم توی این شهر ما هم خونه دار بشیم.قیمتها لحظه ای بود و چند جا رو پسند کرده بودیم البته که اصلا سخت نمیگرفتیم نه در مورد متراژ نه سال ساخت و حتی با وجود خونه90متری قبلی من به خونه یک خواب پنجاه متری هم راضی بودم اما امان از بعضی از مردم. طرف اصلا پای معامله نمیومد و بهانه میاورد و اصلا نمیگفت که قصد فروش نداره به نوعی ما رو توی آب نمک میخابوند تا ببینه چی پیش میاد.خلاصه که روزگ...
13 خرداد 1399

اشفتگی

روزهای آشفته بازاری رو در تمام جهات ما ایرانی ها داریم تجربه میکنیم.قیمت طلا بورس دلار خونه و ماشین داره به ناکجا آباد میره. پر از اضطرابیم هم من هم همسر خونمون رو فروختیم و حالا یا خونه مناسبی پیدا نمیکنیم یا اگه پیدا میشه به محض اوکی دادن فروشنده دبه میکنه و قیمت رو متری یکی دو میلیون میبره بالا. انصاف خیلی وقته رخت بربسته از این مردم.اکثر مردم شغلشون شده دلالی به قیمت خراب کردن کاخ آرزوهای خیلی ها. برای همدیگه توی این روزها خیلی خیلی دعا کنیم. روزه نمازهاتون قبول
23 ارديبهشت 1399

این ور سال

سلام امیدوارم همگی با وجود همه سختیها و مشکلات و دغدغه ها سال خوبی رو شروع کرده باشید و همه به امید پایانی درخشان و سرشار از سلامتی و دل خوش سال رو بگذرونیم. راستش من تقریبا یک ماه سرکار نرفتم و در واقع تعطیل بودیم اما با وجود شرایط موجود و خصوصی بودن شرکت نمیدونم این ماه رو حقوق داریم یانه اما زندگی میگذره همسر فعلا برگشته به سرکار و همزمان انتقالی گرفته به شهر قم(شهر طیبه جونم) که به تهران نزدیک باشه(همسر کارمند کرمان بود و انتقالی به تهران با توجه به کلان شهر بودن کلی دردسر داره).خلاصه که هر روز ۶ صبح میره و 4 و نیم برمیگرده.منم کلی نگرانی دارم هم بابت کرونا هم بابت جاده و خیلی چیزای دیگه.خدا خودش حافظ همه باشه. اما نگرانی جدی...
31 فروردين 1399