پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

پرواز یک فرشته

نفسی راحت

1399/3/13 15:54
361 بازدید
اشتراک گذاری

این چند وقتی که نبودم پر بود از استرس و اضطراب که بالاخره امروز با بدست آوردن کلی تجربه و تحمل کوهی از اضطراب قسمت اعظم راه رو طی کردیم.

تا اونجا نوشتم که خونمون رو در شهرستان فروختیم و قرار شد ماشین طلاهام رو هم بفروشیم به اضافه یک وام بانکی سنگین بلکه بتونیم توی این شهر ما هم خونه دار بشیم.قیمتها لحظه ای بود و چند جا رو پسند کرده بودیم البته که اصلا سخت نمیگرفتیم نه در مورد متراژ نه سال ساخت و حتی با وجود خونه90متری قبلی من به خونه یک خواب پنجاه متری هم راضی بودم اما امان از بعضی از مردم.

طرف اصلا پای معامله نمیومد و بهانه میاورد و اصلا نمیگفت که قصد فروش نداره به نوعی ما رو توی آب نمک میخابوند تا ببینه چی پیش میاد.خلاصه که روزگار سختی بود همسر هم دو هفته ای نبود بعد از اومدن هم طبق معمول غر میزد که چرا پیدا نکردین جایی رو الان گرون میشه و.....‌

بعد از یک هفته گشتن با همسر بالاخره یک خونه رو پیدا کردیم که طرف اومد پای معامله دررواقع املاکی خیلی خوب تونست بیارش و سریع هم قولنامه کرد و هر دو طرف رو فرستاد خونه تا مدارک بیارن.

واقعا دست خدا رو با تمام وجود حس کردیم انقدر املاکی قانون مدار و خوب بود و هوای ما رو داشت که باور کردنی نبود برامون تخفیف هم گرفت.جالبه بدونید اصلا ما خونه رو درست و حسابی ندیدیم و انقدر خونه دیده بودیم که نقشه و جزییاتش کامل یادمون نبود.اما بالاخره معامله کردیم برای چک اول پول داشتیم چک دوم رو حدود 15روز بعد دادیم وبقیش هم که وام بود و پول پیش خونمون.

درواقع اصل چکمون چک دوم بود که باید طلا میفروختم ماشین میفروختیم و یک مقدار هم از پول خونمون مونده بود که خریدارش باید میداد.

ماشین رو گذاشتیم برای فروش ولی دریغ از یک مشتری خیلی زنگ میزدن اما کسی برای دیدنش هم نمیومد قیمتمون هم اصلا بالا نبود و روز به روز پایین تر میاوردیم.دو یه روز به موعد چک بود ولی دریغ از مشتری.

طلاها رو با همسر فروختیم بماند که چه بازیهایی طلا فروش در میاورد برای اینکه از گرمش کم کنه.گوشواره ها رو روی شعله نگه داشت میگفت چرک دارن وزنش الکی زیاده.یکی از گوشواره ها بر اثر حرارت یک تیکش کنده شد و پرتاب شد ولی طرف قبول نکرد که مقداری از طلای منو در واقع غارت کرده که اون حسابش با من دیگه نیست با کس دیگه ای باید حساب کتاب کنه.

باید اوراق بانک مسکن هم میخریدم قیمت اوراق روز به روز بالا تر میرفت و در عرض یک هفته 10میلیون گرون شد.طلا قیمتش نوسان داشت.ماشین به علت ثبت نام ایران خودرو و سایپا قیمتش اومده بود پایین خلاصه اوضاعی بود قمر در عقرب هر روز در حال چک کردن قیمت ماشین طلا و اوراق بودم و لحظه ای آرامش نداشتم صلحها ساعت ۴از خواب بیدار میشودم و نمیدونستم باید برای پاس شدن این چک چیکار کرد.

یک خریدار به فاصله دو روز از چک پیدا شد ماشین رو به مکانیکی نشون داد همه چی اوکی بود قرار شد فرداش بریم محضر اما خبری ازش نشد میگفت کار دارم و نمیتونم بیام دو روز تمام با علم به اینکه ما چک داریم ما رو سرکار گذاشت.خلاصه که شبی شد که فرداش چک داشتیم و حساب هنوز پر نشده بود رفتیم با فروشنده صحبت کردیم و دو روزی ازش وقت گرفتیم مجبور شدیم به برادر شوهر بگیم و ایشون هم مقداری د-لار از پول فروش خونش داشت اونها رو برای ما فروخت و فرداش یعنی امروز در اخرین لحظات پول چک اوکی شد و قرار شد ما هم ماشین رو بفروشیم و د-لار کنیم و دوباره پس بدیم بهش.

والان تونستیم نفسی  بکشیم و فعلا آسوده باشیم اما باید زودتر د-لار بخریم تا گرون نشده و کلی بدهکار نشدیم.

تجربیات زیادی به دست اوردیم براتون مینویسم شاید با درد کسی بخوره.امیدوارم و با تمام وجود میخام تمام مستاجرها زودتر به خونه امن و راحت خودشون نقل مکان کنن.

۱-برای انتقال سند خونه خودمون خریدار تهرانی بود و من باید بهش وکالت بلاعزل میدادم این کار رو کردم بدون اینکه چک رو به من بده یعنی اول من وکالت دادم بعد از دو ساعت ایشون چک رو به من داد سرکار بود و نمیتونست بیاد و محضر هم تعطیل میشد.این کار خیلی خطرناکه هیچ وقت نکنید چون به محض دادن وکالت طرف میتونه خودش بره محضر و رونوشتش رو بگیره و احتیاجی به شما دیگه نداره پس میتونه باقیمانده پول رو نده.من میدونستم اما چاره ای نداشتم طرفمون هم خداروشکر انسان بود.اما این کار ریسکه

۲-همیشه برای خرید خونه حداقل دو ماه و برای خرید یا فروش ماشین حداقل حداقل یک ماه وقت لازمه.این رو در معاملات در نظر بگیرین.به ما میگفتن ماشین دو روزه فروش میره که دو هفته ای هم نرفت.کشور ما اوضاعش اصلا قابل پیش بینی نیست.

۳-اگر خونه ای بهتون معرفی شد که کمی بالاتر از بودجتون بود برید ببینید و دیدنش رو رد نکنید

۴-به خدا اطمینان کنید از جاهایی براتون میرسونه که باورکردنی نیست.توی یک برگ کاغذ مشخصات خونه ای رو که میخاستم نوشته بودم باور میکنید دقیق دقیق همون خونه گیرم اومد حتی تا کی میخام رو هم نوشته بود.آرزو ها و خواسته هاتون رو دقیق و با جزییات بنویسید

۵-میدونم حداقل سه چهار کیلویی کم کردم.

۶-چرا قبلنا جابجایی و اسباب کشی رو دوست داشتم اما الان تنم میلرزه یادش میوفتم نکنه از علائم پیریه؟؟؟؟

میام و لیستم رو تکمیل میکنم

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
13 خرداد 99 18:25
مباااااارک باشه عزیزم
خدارو شکر ختم بخیر شد و از این آشفتگی خلاص شدید
واقعا خدا قوت خواهرجان
روزهای سختی  رو گذروندید
مامان یک فرشته
پاسخ
خیلی خیلی ممنون.
اره واقعا داریم یکم نفس راحتی میکشیم.
سلامت باشی🌹
الهه
15 خرداد 99 16:39
سلام اجی خوبی الهی شکر بابت اینکه بلاخره تونستین خونه دلخواهتون رو بخرین ان شاءالله همه مستاجرها صاحب خونه بشن چقدر سختی کشیدی خدا قوت بهت اجی 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام الهه جان.ان شاالله ان شالله.
مرسی اره خداروشکر که تموم شد
شکوفه
16 خرداد 99 20:36
مباارک باشه. میشه قیمت ومتراژبگید
مامان یک فرشته
پاسخ
منطقه به منطقه فرق میکنه قیمت حتی کوچه به کوچه،
کلا تو تهران زیر متری 10فکر نکنم جایی بشه پیدا کرد
طیبه
17 خرداد 99 9:10
مبارک باشه خونه تون.خداروشکر

و همچنین خوش به سعادتت که 3 -4 کیلو کم کردی .منم همینقدر باید کم کنم.دو کیلو هم کم کنم راضیم
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون عزیزم،
😅😅
marzi
19 خرداد 99 21:49
سلام بانو.
اول اینکه خسته نباشی و خدا قوت.
چه روزهای پر مشغله ای داشتی.
خداروشکر که بالاخره تونستین خونه بخرین و پولش رو هم خدا جور کرد. ایشالا تو این خونه امنیت ، ارامش و سلامتی همیشگی باشه.
من که تو رویام هم خونه دار شدن نیست متاسفانه. با این اوضاع اسفناک کشور.
 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام دوست عزیزم
ممنون،واقعا سخت بود ولی به لذت بعدش می ارزه.
شما هم به نظر من شروع کن .خونه دار شدن توی شهرستان خیلی سخت نیست.میتونی اطراف با متراژ کم بخرید و بدید اجاره تا وقتی که دوباره پول جمع کنید و تبدیل به احسنت کنید.امروز بخری بهتر از فرداست باور کن با تمام وجود میگم پولش رو خدا میرسونه از جاهایی که فکرش رو نمیکنید
الهه
25 خرداد 99 10:01
سلام اجی خوبی فردا اپم اجی اگه تونستی یه سر بهم بزن ممنونم ازت اجی 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام الهه جان مرسی باز میدونم شرمندم میکنی.
تولدت هزاران بار مبارک سالم و تندرست باشی همیشه🌹🌹😘😘🎁
نمیتونم برات نظر بزارم چرا؟؟
الهه
26 خرداد 99 10:02
سلام اجی خوبی تولدت مبارک ان شاءالله همیشه شاد و سلامت و موفق و خندون و خوشبخت و سربلند باشی و به همه ارزوهات برسی اجی 😘
دشمنت شرمنده این حرفا چیه اجی ممنونم ازت اجی بلاگ اسکای مشکل پیدا کرده کد رو میگه اشتباهه ولی درست میزنم من وقتی واسه بچه ها تو بلاگ اسکای نظر میزارم ولی بعدا درست میشه و دوباره اینجوری میشه
مامان یک فرشته
پاسخ
اره شنیدم بلاگ اسکای قاطی کرده.بازم ممنونم
فرشته
1 تیر 99 2:53
سلام عزیزم، من مدتهاست خواننده وبلاگتونم ولی متاسفانه خاموشم😔.خیلی خیلی تبریک میگم، خدارو شکر که ختم بخیر شد. پستتون رو که میخوندم، انگار خودم نوشته بودمش . ما هم ماه قبل خونه خریدیم و دقیقاً این مراحل رو از سر گذروندیم. امان از فروشنده های طمعکار که تا متوجه میشن خونه رو پسندیدی، در نهایت بی انصافی حتی پیش اومد که متری دومیلیون هم قیمتو اضافه کردن. جالبه که ما هم چون خونه قبلیمون فروش نرفت، دلار قرض کردیم😆 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام فرشته جان ،خوش اومدی
من هم به شما تبریک میگم.ایشالا بهترین روزای زندگیتون رو توش سپری کنید.
چقدر جالب قرض گرفتن دلار،فکر کنم با این اوضاع مملکت همه رو اوردن به پس انداز دلاری.
راستی پس که دادین؟چون خیلی گرون شده این چند روز
الهه
5 تیر 99 9:15
سلام اجی خوبی فردا اپم اگه تونستی بهم سر بزن ممنونم اجی 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام چشم ان شاالله که ببلاگ اسکای درست شده باشه