پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

پرواز یک فرشته

تغییر

راستش تصمیم گرفتم سبک نوشتنم رو تغییر بدم.بیشتر موضوعی بنویسم تا در مورد زندگی روزمره حقیقتش از طرز نوشتن خودم خوشم نمیاد و وقتی بعضی وبلاگ ها رو میخونم حسرت میخورم که چرا من نمیتونم تا این حد خوب بنویسم تغییر  نوشتن میدهیم باشد که رستگار شویم
21 آذر 1398

خیالبافی

چند شب پیش اتاق خوابمون سرد بود با همسر رفتیم زیر پتو و شروع کردم به خیالبافی.گفتم فکر کن الان توی یک کلبه هستیم وسط جنگل و از شدت سرما رفتیم زیر کرسی.حتی به همسر میگفتم برای ناهار فردا ماهی کبابی روی ذغال درست کنیم و کلی حس و حال خوب پیدا کردیم.خلاصه که همسر کلی به این کارهای من خندید.فردا شب اما رادیات اتاق روشن بود و دیگه خبری از سرما نبود به همسر میگم اخه برای چی اتاق رو گرم کردی الان دیگه نمیشه رفت تو کلبه.... ۱_امتحان کنید خیالبافی ها خیلی برای ادم خوبن به همون اندازه واقعیت ها. ۲_ممکن مردان مسخره کنن ولی شما ادامه بدید ارزو دارم چند روز توی بهار و چند روزی هم پاییز برم توز یک کلبه توی دل جنگل.اخ عجیب میچسبه ...
16 آبان 1398

گذر ایام

روزهایی کاری این طوری میگذرن که ۷ صبح از خواب بیدار میشم یکم جمع و جور و صبحانه یک ربع به هشت از خونه میام بیرون . تا ۵ که سرکارم و تا برسم خونه حدودای ۶ میشه.یکم استراحت چند دقیقه ای و بعد درست کردن شام و ناهار فردا و ساعت ده و نیم یازده هم که دیگه رسما بیهوش میشیم.همسر هم گاهی روزها خونه کار میکنه بعضی روزها هم میره شرکت.از دیروز هم نمایشگاه هست که باعث شده امروز هم که جمعه هست بره. خداروشکر خوبه .راضیم وقتی توی خونه بودم اصلا وقت آزاد نداشتم و مدام در حال کار تراشیدن برای خودم بودم اما الان یاد گرفتم زمانم رو مدیریت کنم و کمتر کارای بیهوده انجام بدم یک موضوعی خیلی رو اعصابمه باید بیام یک پست براش بنویسم
10 آبان 1398

قبولی

 زنگ زدن از شرکت و اعلام قبولی کردن و من رسما از شنبه شاغل محسوب میشم.یادمه دوران دبیرستان انقدر نذر کرده بودم برای پیدا کردن کار و کنکور قبول شدن. دانشگاه پیام نور هم برای کارشناسی کامپیوتر ثبت نام کرده بودم که اونم قبول شدم و سومی یک موسسه زبان هست به نام افرینش در تهران که کارش خیلی درسته و تعیین سطح میکنه اگه در سطح موسسه نباشی باید بری بیرون چند ترم کلاس بری و دوباره برا تعیین سطح بیای.کلا ۵ ترم داره تا ایلتس ۷. تعیین سطح کردم و برای ترم اولش پذیرفته شدم اما یکم به خاطر هزینه بالای کلاساش مردد شدم و الان هم اگه بخوام برم باید کلاس های اخر هفته رو برم.ترجیح میدم یکم دیگه خودم بخونم و بعد برم کلاس ه...
16 مهر 1398

در اعماق درون

گاهی وقتها دلم یک خانواده چهار نفره میخاد.پسری میخام که پر از شور و انرژی باشه و دختری که برای من و باباش دلبری کنه. مخصوصا وقتی میریم مسافرت کمبودشون رو توی ماشین خیلی احساس میکنم. درسته که خیلی جاها راحت تریم .خیلی از هزینه های سرسام اور این روزهای بچه ها رو نداریم اما ته وجودمون اون تمایل به بقا خودش رو یک جوری نشون میده. 
14 مهر 1398