پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 9 روز سن داره

پرواز یک فرشته

No title

قبلا توی وبلاگ گفته بودم که همسر یک سال مرخصی گرفته و توی این یکسال شغل دیگه ای رو دنبال میکنه و منتظر بود توی این یک سال به سرانجامی برسه که با این اوضاع فعلا همه چی معلقه.این یکسال مرخصی دیروز تموم شد و ایشون باید امروز سرکار میبودن.از اونجایی که ما نقل مکان کردیم در نتیجه ایشون امروز باید کرمان میبودن.دیشب پرواز داشت ساعت11 .اس داد که سوار شدیم بعد از نیم ساعت دوباره گفت تاخیر داره و میگن هواپیما مشکل داره باید تعمیر بشه در جریان باشید که تا نیمی از تیک آف رو رفته بوده. من هم نگران از اینکه چطور این هواپیما به مقصد برسه .چند روز پیش هم پرواز عسلویه بعد از یک ربع پرواز برمیگرده و میگه هواپیما مشکل داره و نمیشه ادامه پرواز داد و همس...
26 اسفند 1398

اسفند 98

میدونم این روزها بشدت حال دل هممون خوب نیست.این روزها خیلی واضح میشه فهمید که خوشبختی و سلامتی و شادی همه ما در گرو خوشبختی و شادی و سلامتی همه است نه تنها همه هموطنانمون بلکه همه انسانهای کره زمین هست.پسر یکی از دوستان پدر دو هفته ای بابت کرونا بیمارستان بستری بود.مردی که با وجود زن و زندگی و بچه وقتی هر کس تلفنی باهاش صحبت میکرد گریه میکرد و پر از ناامیدی بود.خداروشکر مرخص شده و خونه تنهاست و قرنطینه.براش ناهار و شام میبرن و دوباره برمیگردن.خیلی غم انگیزه..هنوز هم میگفت موقع راه رفتن تنگی نفس داره. دختر عمه هم 3فروردین زایمانش هست اون هم در یک شهرستان کوچیک با دو بیمارستان در این زمان و غم انگیزتر اینکه دکترش هم کرونا گرفته.همگی خی...
24 اسفند 1398

اسفند ماه

این روزها که هوا واقعا بهاری شده همراه با بارون بهاری اما دلهای مردم کشورمون سایه سخت بیماری روش رو گرفته و اجازه نداده تا این لحظه از اومدن بهار لذت ببرن. امسال دیگه از اون شور و نشاط اخر سالی خبری نیست. حیف واقعا حیف الان میشد از اون وقتها باشه که تا آخر شب توی خیابونها و بازار ها باشی و از جنب و جوش مردم لذت ببری. خیلی خیلی دلم به حال خودمون میسوزه.مردم ما حقشون این نیست. امیدوارم به زودی زود این روزها تموم بشن و دوباره با دلهای خوش و تنی سلامت کنار همدیگه باشیم. دیشب تا صبح از استرس نخوابیدم
12 اسفند 1398

جون ما

دیدین که بعضی هامیگن جون ادم ها در این کشور ارزش نداره.البته منظورشون اینه که از دیدگاه مسئولین ارزش نداره تا اینجا درست اما آیا جون خود ما برای خودمون ارزش داره یا نه؟ با توجه به آنچه من در این سی و چند سال دیدم اصلا و ابدا. کدوم کارگر ساختمانی تکنسین یا راننده یا هزاران شغل دیگه که رعایت کنن کلاه ایمنی بپوشن،درست رانندگی کنن و خیلی خیلی کارهای دیگه ،حداقل این بخشش که دست خودمونه. نمیدونم برنامه خانه های رویایی رو دیدین یا نه چقدر ایمن کار میکنن کلاه دستکش عینک..... ولی ما با هیچی کار میکنیم بعد هم که اتفاق افتاد کاسه چه کنم چه کنم میگیریم دستمون. یا رانندگی در جاده ها رو وقتی من میبینم خدا رو هزاران بار شکر میکنم که بنز...
4 اسفند 1398

این چند روز

هفته پیش بعد از برگشت از مسافرت مامان و دو تا خواهرم اومدن خونمون یعنی دوشنبه ساعت ۸ شب رسیدن و چهارشنبه ۷ شب رفتن.روی هم رفته من کلا سه چهار ساعت دیدمشون.آیکون گریه و شیون و اینا خودشون میرفتن بیرون خودشون برمیگشتن و کلی هم غذا برای این دو سه روز آورده بودن.به جای میزبانی من مهمونشون بودم خلاصه که خوب بود.البته که همسر این چند روز نبود و بندرعباس بود. پنج شنبه و جمعه هم به خونه تکونی و شستشو و تمیز کاری گذشت. این هفته کلیه کلاس های آموزشگاه زبان تعطیل شدن به علت کرونا. فرصت خوبیه برای تجدید قوا.واقعا نیازه مواظب خودتون باشین.هیچ کس مسئولیتی در این کشور نداره.پس خودتون مواظب خودتون باشید
4 اسفند 1398

خونه

این روزها به طرز عجیبی دچار استرس و اضطراب هستم.خونه کرمان رو گذاشتیم برای فروش تا توی تهران بتونیم یک خونه بخریم اما این کجا و آن کجا.دقیقا باید به همون اندازه بلکم بیشتر روش بزاریم تا بتونیم یک پنجاه متری توی یک محله معمولی بخریم.در واقع باید ماشین طلا و هر انچه داریم رو بدیم به اضافه یک وام سنگین بانکی. خیلی دو دل هستم نمیدونم باید چیکار کرد .از طرفی شنیدم بعد از عید قیمت ها وحشتناک میره بالا و قرارداد اجارمون هم رو به اتمامه .از طرفی با این پول کاری نمیشه کرد حتی فرصت فروش و دنبال خونه گشتن رو هم در حال حاضر با توجه به پایان ترم بودن زبان ندارم. خونه کرمانمون یک خونه ۹۰ متری فول امکانات هست در یک محله فوق العاده خوب.اما مبلغی که قی...
29 بهمن 1398