دست هایی کوچک اما پرتوان
5 شنبه صبح همسری رفت ماموریت.کاری بود مهم و سخت که باید نهایتا تا جمعه درست میشد.حدود ساعت 2 بعدازظهر تلفنی صحبت کردیم که گفت هنوز مشکل حل نشده .بعدازظهر 5 شنبه رفتم سرمزار و از دختر کوچولوم خواستم که به بابایش کمک کنه تا مشکل حل بشه...داشتم برمی گشتم از سرمزار که همسری زنگ زد مشکل حل شده و من دارم برمیگردم...........به همین سرعت
ممنون دخترم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی