پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

پرواز یک فرشته

تکرار

1395/10/8 10:47
341 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی سخته بری جلوی همون ازمایشگاهی که حداقل یک ماه یک بار دخترت رو میبردی و مثل اون روزها منتظر باشی همسرت جواب رو بگیره و بعد چنان اضطرابی سرتا پای وجودم رو فرا میگرفت که به مرز جنون و سکته میرسیدم و وقتی همسرم با جوابش میومد من از دور با سر می پرسیدم که چیه و اون هم با سر نشون میداد که خوب نیست. و من بودم  هزاران بغض فرو برده در گلو و هزاران  حسرت و هزاران اضطراب از آینده تاریکی که میدیدم.

دیشب تمام اون لحظات به معنای واقعی برام مرور شد

همسری یک چکاپ ساده داشت که خدارو شکر به جز کمبود ویتامین دی مشکل دیگه ایی نبود

نمیدونم چه جوری با این همه اضطراب از ازمایش و نتیجش به دنبال مادر شدنم.یعنی میشه روزی این خاطرات و کابوس ها از ذهنم پاک بشه؟؟؟

بیماری رونیا یک کابوس به معنای واقعی بود چون کلیه سالم بود و بر اثر گذشت زمان از بین میرفت و ما این رو در هر بار ازمایش میدیدم

دلم میخاست دیشب تو ماشین بلند بلند گریه میکردم و بغضم رو نمیخوردم ولی نمیشد جلوی همسر

بعدا نوشت:خدا حواسش بهمون هست حتی اگه رویاهامون تو خواب رقم بخوره

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

الهه
8 دی 95 12:12
سلام اجی خوبی نمیدونم چی بگم ان شاءالله خدا زودی دلتو شاد کنه اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام
الهه
8 دی 95 12:59
ناراحت نباش اجی خدا خیلی مهربونه ان شاءالله زودی دلتو شاد میکنه صبور باش و به خودش توکل کن
مامان یک فرشته
پاسخ
امیدوارم زودتر اون روزها از راه برسه
مامان و بابایی دخمل بلا
29 دی 95 15:50
سلام دوست گل و عزیزم از خوندن غصه ها و دل نوشته هات , همیشه غصم میگیره ... منم حس و حالت رو تا حدودی درک کردم سالیان قبل , هر چند کوتاه بوده انا خیلی دردناک بوده , خدا واقعا حواسش هست بهمون , انشاالله یه فرشته کوچولوی دیگه پا بزاره زندگیتون و کمی از خلطرات تلخت رو بکاهه عزیزم
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون که میخونی.مرسی از دعای قشنگت
maryam
4 بهمن 95 21:54
چه سرنوشتی
مامان یک فرشته
پاسخ
متاسفانه