روزهایی که گذشت
خوب وقتی خیلی وقت چیزی ننویسی دیگه از اهمیت موضوع و جذابیتش کم میشه
دو هفته ای رو دوباره رفتیم سمت غرب کشور،بناب مکان اصلی ماموریت همسر بود این دفعه به همراه شریک گرامی در شغل جدید و خانواده ایشون راهی شدیم.شهرهای مراغه ارومیه و تبریز و همین طور سرعین رو هم رفتیم.بناب که همه جا کبابش معروف هست و واقعا عالی بود و گرون.
مراغه هم سد و رودخانه زیبایی داشت و اب و هوای مطبوع و سرعین و ای گرمش و عسل و سرسیرش هم که معروف هست.همه رو به لطف کار همسر دیدیم و خوردیم و خریدیم.
با همسفرمون روزها که اقایون نبودن می رفتیم بیرون و دور میزدیم.البته چون دو هفته ای طول کشید یکم خسته کننده شده بود ولی خوب بود برگشتن هم زنجان و قزوین رو رفتیم و در حد دو سه ساعتی بازارگردی کردیم.
چقدر این دفعه مسیرمون کوتاه شده بود و زود رسیدیم خونه درحالی که وقتی ساکن کرمان بودیم از تهران هنوز 1000 کیلومتر دیگه راه داشتیم.
**تولدم هم در این مسافرت بودیم ک