پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه سن داره

پرواز یک فرشته

دومین سالگردت عزیزکم

1395/12/19 15:03
464 بازدید
اشتراک گذاری

هر وقت میام پیشت باورم نمیشه دخترم که  تو رو این جا گذاشتم و خودم رفتم. مامان جان دو ساله که دیگه صدات تو خونون نمیپیچه.دو سال شد از زمانی که اخرین بوسه رو بر صورتت کردم و چقدر الان جات تو اغوشم خالیه. کاش الان تو هم بودی تا با تو میرفتیم مسافرت که در اون صورت لذتش برامون بینهایت بود هر وقت که درباره مالزی سرچ کردم و دیدم چقدر باغ انواع حیوانات داره دلم کباب شد.با خودم میگفتم اگه بودی چقدر با دیدن این همه حیوان ذوق میکردی  ولی نشد مامان

خدا کنه جات انقدر خوب باشه که یک روز این دنیا هم یادت نیاد.بد جور نابودمون کردی عزیزم دو سال گذشت اما لحظه ای لحظه ای از خاطرم نرفتی و ذره ای ارومتر نشدم نسب به روز اول.منو ببخش که سالگردت پیشت نیستم ولی اگه اون سر دنیا هم باشم دلم و روحم و قلبم پیشته

رونیای عزیزم سالگرد اسمانی شدن مبارک مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

خاله ریزه
19 اسفند 95 15:10
رونیای عزیزم اون دنیا برای مامان و بابا دعا کن. دعا کن بزودی تو یه قالب دیگه برگردی پیش مامان و بابا . برگردی و دوباره زمینی بشی و دلشون آرامش بگیره.
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنونم خاله مهربون.کاش خودش جواب کامنتت رو میداد
خاله ریزه
19 اسفند 95 15:29
الهه
19 اسفند 95 18:27
سلام اجی خوبی ان شاءالله که به سلامت بری و به سلامت برگردی اجی یه روزی میاد که با بچه هات میری سفر اجی من به اون روز ایمان دارم خدا خیلی خیلی مهربونه اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
کاش منم ایمان داشتم به اون روز
الهه
20 اسفند 95 17:53
سلام اجی خوبی سخته اجی اما گریه نکن و شاد باش رونیا هم همینو ازت میخواد اجی جای رونیا پیش خدا خیلی خوبه خدا یه نی نی بهت میده شبیه رونیا اون روز نزدیکه اجی صبوری کن
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون الهه جان بابت تمام همدردیها و امید دادن هات
marzi
21 اسفند 95 1:06
چه غم انگیزه و سخت. خدا آرومت کنه و یه رونیای دیگه بهت هدیه بده. سفر به خیر و ان شالله سلامت برگردین و در سال جدید بهترین ها در انتظارتون باشه
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون مرضیه جون.منم برات بهترین ها رو ارزو میکنم
پری
21 اسفند 95 9:00
رونیا در بهشت .. شاهد شماست .. که بهترین مادری ...
مامان یک فرشته
پاسخ
خداکنه حداقل این طور بوده باشه
اسما
21 اسفند 95 14:17
سفر بی خطر عزیزم خوبه که میری یکم از محیط همیشگی دور میشی.مطمین باش دخترت هم میاد فرشته ها زمان و مکان نمیشناسن مثل مادر من که خیلی وقتها تو یه جاهایی احساس میکنم کنارمه....
مامان یک فرشته
پاسخ
اره دقیقا همین طوره.تمام وسایلش رو تو خیالم جمع کردم
مادر بالفعل
24 اسفند 95 11:16
خیلی سختی کشیدی خدا بهت صبر بده...آخرین بوسه آدمو دیوونه می کنه
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون عزیزم.اره خیلی یاداوریش اذیت کننده ست
مادر بالفعل
24 اسفند 95 11:21
اینکه ازت رمز رنج نامه هات رو نگرفتم برای اینه که دل ندارم بخونم .....ایشالا غم نبینی خواهر
مامان یک فرشته
پاسخ
من تنها دلیلم برای نوشتن اون وقایع این بود که نمیخاستم بر اثر گذشت زمان یادم بره.اصلا دلم نمیخواد دوستانم با خوندنش ناراحت بشن به خاطر همین هم رمز دار نوشتم هم اینکه بالاش توضیح دادم که ناراحت کننده هست....خوب میکنی نمیخونی
پریسا
25 اسفند 95 23:05
عزیزم رونیای عزیز پیش خدا کلی دعاتون کرده به زودی مستجاب میشه دعاهاش
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنونم پریسا جون
باران
25 اسفند 95 23:40
کاملا درکت میکنم از صمیم قلب برات ناراحت شدم چون این بلا سر خودمم اومده
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنونم باران عزیزم.در اولین فرصت بهت سر میزنم.منم ناراحت شدم از اینکه همدرد منی چون دردیست بی نهایت
الهه
27 اسفند 95 10:48
سلام اجی خوبی کاری نمیکنم اجی وظیفمه امیدوارم بهت خوش گذشته باشه تا الان اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
مرسی الهه جان جای شما خالی