خانوم دکتر
ابجی کوچیکه دکترای روزانه قبول شده 5 دی هم باید بره برا مصاحبه.خداکنه اون مرحله هم قبول بشه...چقدر به همچین خبری احتیاج داشتم.چند روزی در دپرسی بسر میبردم.تلنگری لازم بود
همسری چند وقتیه سرگیجه داشت و غلظت خون.پریروز رفتیم انتقال خون و فصد خون داد.رفتن به همچین مکان هایی اوج غم و اندوه برای من.فکر اینکه چقدر انسان به این خونها محتاجند(مثل دختر خودم که چند باری خون بهش تزریق شد) و جونشون در گرو همچین چیزاست حالم رو بد میکنه خدا میدونه چقدر بغضم رو فرو بردم تا اشکام جاری نشه.طول میکشه تا باز حال و هوام عوض بشه.خدا رو شکر که یک خبر خوب شنیدم تا اندکی تغییر کنم
خدایا ممنون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی