بدون عنوان
یکی از دوستان آسمونی دخترم به نام فائزه که قبلا هم ازش گفته بودم و با هم بیمارستان بستری بودند و چند ماهی بعد از دخترم بهشتی شده بود حالا مامانش بهم خبر داد که حامله هست و در گیر ازمایشات آمینوسنتز و غیره برای مطمئن شدن از سلامت جنینش.امیدوارم که این بار بچش در درجه اول سالم و سلامت باشه و ثانیا دختر باشه تا بتونه مرهمی بر دل داغ دیده مادرش باشه.البته اون خیلی کارش راحتتر از ما بود چون از خود بچه آزمایش ژنتیک گرفته بودن و این یعنی 90 درصد راه رو رفته باشی.
دیشب طبقه پایینیمون مراسم شب شیشم نوزادشون بود.چند روزی هست که به دنیا اومده.عروسیشون من حامله بودم و چون شبا خوابم نمیبرد وقتی ساعت 3-4 صبح با ماشین عروس اومدن خونشون من از پنجره تماشاشون میکردم و حالا....
چند روزی احتمالا مسافرت هایی در پیش است همسری درگیر کار و ماموریت هست و من هم میرم پیش خانواده
روزگار خوبی داشته باشین دوستان