پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

پرواز یک فرشته

ما هستیم

1397/11/17 9:08
417 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا در واقع با دور تند برای من داره میگذره اول بهمن رفتم و دوسه روزی همسر اومد و پانزدهم بهمن برگشتیم عملا یعنی هیچی از گذر بهمن نفهمیدم.همیشه خونه تکونی من از بهمن شروع میشد اما امسال هنوز شروع نشده.البته دلیل دیگه ای هم داره.همسر داره تغییراتی توی شغلش میده و از اول اسفند به احتمال زیاد دیگه نره سر شغل قبلی و کار جدیدش تقریبا دور ایران هست و باید خونه به دوش باشیم .یکم استرس زاست چند وقتی دو تا کار رو با هم انجام میداد اما میگه دیگه الان نمیشه و باید قید یکیش رو بزنه.البته کار دوم بیشتر برنامه نویسی هست.نمیدونم چی پیش میاد

دوم هم اینکه داداش کوچولوی من داره میره سربازی اول اسفند عازم هست و اگه بشه میخاد دو ماه تمدید کنه بنا به دلایلی بیشتر از خودش کل خانواده و مخصوصا بابام ناراحته و نبودش به شدت احساس میشه...وقتی این داداشم به دنیا اومد(البته من همین یک دونه رو دارم) من کلاس پنجم بودم قدیما هم مامانا خیلی خیالشون راحت بود قشنگ مامانم میزاشتش پیش من و میرفت بیرون منم خیلی دوستش داشتم و دارم و یک حس مادری نسبت بهش دارم.البته وقتی رونیام اومد این حسم کمرنگ شد و با رفتنش دوباره پررنگ

خلاصه که با وجود نبودن بچه و دغدغه هاش ولی عجیب ما و همه ادم های این روزگار گرفتار شدیم گرفتار دغدغه های پوچ و روزمرگی های خسته کننده.

خدایا شکرت

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

الهه
17 بهمن 97 10:46
سلام اجی خوبی ان شاءالله که همه چی درست میشه اجی خدا برادرتو برات نگهداره اجی منم وقتی ۱۲ ساله بودم‌خدا بهم یه داداش داد البته سه تا بچه ایم خدا خانواده تو برات نگهداره اجی 
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون عزیزم..میدونم چقدر دوستش داری.خدا به پدر و مادرت  ببخشتون.
پ یک نی نی کوچولو موچولو هم دارید درسته؟
مرضیه
17 بهمن 97 17:08
امیدوارم هر چی خیره درمورد کار همسر پیش بیاد
من که هیچوقت بطور رسمی خونه تکونی نکردم و هنوز نمیدونم خانوما از بهمن چطور شروع به خونه تکونی میکنند، کل خونه تکونی من چه مجردی چه متاهلی مثلا سه چهار روز بوده، شاید چون هم من هم مادرم شاغل بودیم
داداش داشتن حس خیلی خوبیه، من که نداشتم اما میتونم درک کنم چقدر بهش وابسته ای، چون به هر حال تو سن کم پیشت بوده و طبیعیه انقدر دلبستش باشی. خدا حفظش کنه برات
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون مرضیه جان
برای من اینطوره که هر روز دو سه تا کابینت ،کمد، یک روز یخچال و ...... رو انجام میدم و همه رو نمیزارم برای یک روز.اینجوری هم خسته نمیشم هم اینکه اروم اروم انجام میدم و استرس شروع نکردن خونه تکونی رو ندارم.البته که برای شما شاغلین این کار غیر ممکنه
اره واقعا خوبه یک تکیه گاه ممطمئنه تو زندگیت.ممنون خدا همه داداش ها رو حفظ کنه
راستی شما غیر از ریحانه(روحش شاد) فقط یک خواهر داری؟
الهه
20 بهمن 97 17:26
سلام اجی خوبی ممنونم لطف داری اجی من بچه دومم یه ابجی بزرگتر از خودمم دارم ازدواج کرده و بچه داره 
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام جدی؟من فکر میکردم بچه اول هستی...پس خاله هم شدی...ان شاالله همیشه سلامت باشید
الهه
21 بهمن 97 13:55
سلام اجی خوبی اره اجی البته سال ۹۵ خاله شدم ممنونم همینطور خودت اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
به سلامتی مبارک باشه 
پریسا
23 بهمن 97 13:19
سلام دوستم واقعا روزگار خیلی تند میگذره انشالله به خوشی بگذره
اخی سخته سربازی رفتن هموبرای خانواده هم برای خود سرباز انشالله به سلامتی بره و خدا نگهدارش باشه
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام پریسا جون.چقدر خوب که به ما سرمیزنی.
اره واقعا اون هم برای خانواده من که داداشم ته تغاریه تنها پسره و کلی مسئولیت رو دوششه