پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 9 روز سن داره

پرواز یک فرشته

امید

1396/8/13 10:45
384 بازدید
اشتراک گذاری

در راستای اینکه همسر چند وقته از سرگیجه و بی خوصلگی شکایت داشت و انواع و اقسام دکترها رفته بود و خدا رو شکر مشکلی نداشت اما همچنان میگفت خوب نیستم مجبور شدیم بریم روانپزشک

وقتی رفتیم یکم صحبت کرد و همسر همش میگفت درگیر کار هستم و مشکلی ندارم اخرای ویزیت بود که من به خانوم دکتر گفتم که ما دو سال و نیم هست که دخترمون رو از دست دادیم (همسر اصرار داره که اینو به دکترها نگم چون تشخیص غلط میدن)اما به روانپزشک که باید گفت.خانوم دکتر هم کلی همسر رو دعوا کرد که چرا همچین مسئله مهمی رو نمیگی و من کلی حال کردمزبان

حتی بهش گفتم که میگه باعث تشخیص غلط میشه اون هم کلی با همسر صحبت کرد گفت مسئله مهمی بوده اگر روی زندگیتون  و خودتون اثر نمیگذاشت شک برانگیز بود خلاصه صحبت کرد که میخاید چیکار کنید ایا فکر میکنید تاثیر مثبتی داره دوباره بچه دار شدن و همسر جوابش مثبت بود که اره میخایم و حالمون رو خوب میکنه.راستش حرصم گرفته بود اخه اگه میخای که چرا اینقدر لجبازی میکنی.انگار ما به اندازه تمام عمرمون فرصت داریم.

تشخیص دکتر این بود که یک اضطراب درمان نشده هست و به من تاکید کرد که درمانش رو جدی بگیرم.

خلاصه که دیروز چند کلمه ای صحبت کردیم.بالاخره به من گفت برو ازمایش بده

اما اینها پایان کار نیست .نمیدونم ازمایشی 20 میلیونی دادن و منتظر جوابی موندن که به قول دکتر تیری در تاریکیه کار درستی هست یا باید به روش های دیگه ای فکر کرد

نمیدونم طاقت اون همه اضطراب و استرس  و انواع و اقسام ازمایشات و خدای نکرده سقط رو دارم یا نه

نمیدونم باید به روشهای دیگه فکر کنم یا نه

نمیدونم بعدا پشیمون میشم یا خوشحال که چرا زودتر اقدام نکردم

نمیدونم بچم در اینده اگر ازم بپرسه چرا من رو با همه این سختیها به دنیا اوردی جواب قانع کننده ای دارم براش یا صرفا فقط باید بگم برای دل خودمون بود

نمیدونم ایا احساس خوشبختی میکنه 

و هزاران سوال دیوانه کننده دیگه

نمیدونم چی درسته و چی غلط

سردرگمم به شدت

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

خورشيد
13 آبان 96 13:01
دوست عزيزم چرا قبل از اينكه توكل كني ترديد ميكني توكل كن و برو دنبال پروسه درمان اينبار تنها نيستي دعاي فرشته نازنينت بدرقه راهته
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنونم خورشید عزیزم از این همه انرژی مثبتت...خیلی میترسم خیلی
باران
13 آبان 96 15:36
کاش تردید رو کنار بزارید چون یه روز میاد که میبینید ای دل غافل با همه اینا هم که گفتی باز امیدی نیس سن که بره بالا مشکلات هم بیشتر میشه این تجربه خودمه که دارم بهت میگم اگه دست دست کنی فردا روز خدایی نکرده نازایی هم بهش اضافه میشه
مامان یک فرشته
پاسخ
نمیدونم باران جان.واقعا نمیدونم چیکار کنم
داغ دار
13 آبان 96 19:12
وای نمیدونی وقتی این مطلب رو تموم کردم چقدر خوشحال بودم ایشالا خیر باشه حالا دوست داری دختر باشه یا پسر؟ الاهی به خیر بگزره واقا برات خوشحالم
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون دوست عزیزم...چند باری به این مراحل رسیدیم ولی .....به نتیجه رسیدنش مهمه. البته که هدیه خدا هر چی باشه قشنگه اما دخترش نعمتیه بی نهایت
الهه
14 آبان 96 14:41
سلام اجی خوبی ترس و استرس و تردید رو بنداز دور اجی از خدا کمک بگیر اجی توکل کن به خودش به خودت انرژی مثبت بده به روزهای خوب فکر کن اجی و شیطونو لعنت کن اجی خدا هست خدا باهاته بسپار به خودش و توکل کن به خودش اجی به معجزه خدا فکر کن اجی برو دنبال کارهای مادر شدنت اجی برو و به چیزهای خوب فکر کن و قران بخون خدا به همرات اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
دعا کن الهه جون.راه سختیه
مرضيه
14 آبان 96 16:47
اي جانم عزيزم ايشالا كه هر چي خيره براتون پيش بياد قطعا به دنيا آوردن يك بچه براي هردوتون خوبه و رنگ و بوي زندگيتون رو عوض ميكنه تعلل لازم نيست عزيزم، با توكل به خدا برو جلو، به قول خورشيد جان دعاي فرشتت هم همراهته انشالله حال همسر هم خوب بشه، با نظر همسر موافقم راستش، خود من خيلي از مشكلات روحيم به از دست دادن خواهرم و يا مثلا تو مجرديم به شوهرنداشتنم و ...مربوط نميشه و وقتي اينو قيد ميكنم سريعاً ذهن دكتر منحرف ميشه به اين موضوعها،‌اما خب اگر واقعا همسر تحت تاثير درگذشت فرزندش باشه،‌قطعا با به دنيااومدن يك كودك جديد همه چيز بهتر ميشه ايشالا
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون مرضیه جان..ان شاالله که خیره باشه برامون..مطمئنا همین طوره ولی از اون طرف هم فکرهای خراب نمیزاره ادم زندگی کنه برای شما هم من مطمینم به اون اتفاقات ربط داره خودت فکر میکنی هضمش کردی و باهاش کنار اومدی ولی درونت شاید این طور نباشه.شاید از قبل بوده باشه و با ان اتفاقات تشدید شده باشن.من هم همون اول نگفتم بعد از کلی ازمایشات و ام ار ای و سونو وقتی دکتر علتی براشون پیدا نکرد من به یقین رسیدم.درکنارش حالاتش رو هم میبینم و میتونم بهتر از خودش رفتارش رو موشکافی کنم تا جایی که برام تردیدی نمونده در مورد خودت چون مثلا گفتی با اومدن پاییز و کوتاه شدن روزها دلگیر میشی خود من همیشه این طوری بودم انقدر غم توی دلم میومد که حد نداشت اما با از دست دادن دخترم بدنم خود به خود درک کرد که غمهای عظیم تری هستن که زودتر شب شدن هیچه در مقابلشون...الان باورت میشه کلا عوض شدم و از اومدن پاییز دلگیر که نمیشم یک کوچولو هم دوسش دارم.اینها در بدن من اتفاق افتاده بدون اینکه خودم بخوام
خاله ریزه
15 آبان 96 13:06
مگه خبریه بسلامتی؟؟؟؟ راستی دوست خوبم یه سوال؟ شما ازدواجتون فامیلیه؟ از کجا مطمئنین که این بیماری ممکنه تو بچه دوم شما هم باشه؟؟ ببخشید سوال میکنم اگه دوست داری جواب بده عزیزم
مامان یک فرشته
پاسخ
نه عزیزم .منظورم ازمایشات ژنتیک بود...اره خاله جون.من و همسر پسرخاله دخترخاله ایم.....و دکتر میگه اگر ژنتیک بوده باشه به احتمال 25 درصد در بچه های بعدی تکرار میشه و احتمال 75 درصد بچه سالمه.اما با این عددها نمیشه ریسک کرد 25 درصد در بچه اول که رخ داد و 75 درصده اتفاق نیوفتاد....اینها درحالیه که بیماری ژنتیکی باشه که مشخص نیست مال ما بوده یا نبوده
کیت
18 آبان 96 6:22
عزیزم نگرامیهاتو در مورد آینده درک میکنم ولی حتما برو دنبال درمان...توکلت به خدا باشه
مامان یک فرشته
پاسخ
کاش یکی بود که دلت رو قرص میکرد.ممنون کیت جان
نگین
28 آبان 96 16:51
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ» «همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن» (آل عمران -159) توکل کن ب خودش عزیز دلممم
مامان یک فرشته
پاسخ
زندگیهای زناشویی عزم دو طرف رو میخاد.یک نفر به تنهایی کافی نیست اونم با این همه ترس و دلواپسی
نگین
1 آذر 96 0:56
سلام عزیزم. بله کاملا درسته ولی میشه باهاشون حرف بزنید و آروم ترش کتید. عاقبت ب خیر ب حق حضرت زهرا(س)
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام نگین عزیز...ان شاالله که بتونممحبت