پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 9 روز سن داره

پرواز یک فرشته

رفتار عذاب اور

1396/7/17 11:28
596 بازدید
اشتراک گذاری

پریروز  یک وانتی از اینهایی که خیار و گوجه و...میفروشن جلوی خونمون بود منم سریع رفتم وسایلی که لازم داشتم رو خریدم بعد بهش گفتم کارت خوان دارید گفت نه منم پول نقد هیچی نداشتم خلاصه پیرمرد مهربون گفت من همیه از اینجا رد میشم فردا و پس فردا بیار مهم نیست ولی من دلم نیومد و رفتم از سوپری کارت کشیدم و اونم پول نقد داد و منم پول اون اقا رودادم.دیروز که رفته بودم بیرون موقع برگشت دوباره همون وانتی رو دیدم.پیرمرد مهربون داشت کیک با نوشابه میخورد ظهربود و حتما به عنوان ناهار میخورد انقدر دلم براش سوخت که اومدم خونه گریه کردم البته کلا حالم خوب نبود و دنبال یک بهونه بودم اما واقعا دلم براش سوخت اخه اینم شد ناهار اونم با نوشابه..

اخلاق خیلی بدی دارم برای عالم و دلم میسوزه و تا مدتها به فکرشونم و ناراحت...گاهی تو این دنیای بی رحم و پر از غم بایدکمی سنگ دل تر بود.

غصه ساختمان سازی بابا هم همچنان پابرجاست

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

خورشید
17 مهر 96 15:16
بعضی وقتها هم آدم دلش پره فقط معطل بهانه س واسه گریه ببخش میپرسم واسه بچه اقدام نکردید
مامان یک فرشته
پاسخ
دقیقا همین جوره...نه عزیزم تمام این مدت تنها حرف همسر این بود که باید رفت المان و اونجا ازمایش داد که اونم به سن ما نمیخوره دیگه
الهه
18 مهر 96 6:12
سلام اجی خوبی فدای اون دل نازکت بشم که واسه همه چی ناراحت میشی اجی ان شاءالله ساختمون پدرت هم به سلامتی ساخته میشه اجی خیلی سخته خانواده ام میخوان خونه مونو بسازن میگم خیلی سخته حاضرید ۱ سال مستاجر باشید تا اینجا ساخته بشه والله اجی خخخخ
مامان یک فرشته
پاسخ
خدا نکنه الهه عزیزم...ممنون ...حتما حتما اگه پولش رو به اندازه کافی دارن شروع کنن...چندین برابر اون چه که فکرش رو میکنن خرج داره..مستاجری راحت ترین قسمتشه
مرضيه
18 مهر 96 8:47
من يه نظر طولاني فرستادم برات عزيزم اما نميدونم ارسال شد يا نه... به هر حال كم و بيش تكرار ميكنم تو هم درست عين مني، دلت براي عالم و آدم ميسوزه، منم هميشه دل نازك و حساسم و هرچي در اطرافم ميگذره منو تحت تاثير قرار ميده. انقدر دلم ميخواد قوي و سرسخت باشم كه حد نداره... دارم تلاشمو ميكنم اما ذاتم عوض نميشه. قبلنا به همه فقيرايي كه تو مسيرم ميديدم يه چيزي ميدادم! خونواده مسخرم ميكردند اما بعد كه ديدم خيليهاشون كلاهبردارند بيخيال شدم. ولي درد مردم جامعه هميشه عذابم ميده
مامان یک فرشته
پاسخ
نه عزیزم نیومد اره این احساسی بودن خیلی ادم رو اذیت میکنه..مخصوصا بی پولی ادمها خیلی ناراحتم میکنه .چون میدونم لیاقت این مردم خیلی بیشتر از اینهاست با این همه ثروتی که کشور داره..خییلی خوبه که حداقل سعیت رو میکنی ...
الهه
19 مهر 96 6:09
سلام اجی خوبی اووف گفتی هزینه فکر میکنن تو ذهن شون سریع میسازن تموم میشه اجی اخه بابام این خونه رو فکر کنم سال ۷۱ اینا خرید اجی حیاط داره اتاق خواب نداره زیرزمینم داره تو حیاط درخت و اشپزخونه (انباری) هم داره اجی خانواده ام میگن باید بسازیم جامون تنگه مامانمم دوست داره حسینیه بزنه اجی ان شاءالله هر چی خیره همون بشه واسه خونه اجی دعا کن سند خونه مون ازاد بشه درست حسابب خانواده ام فکر کنن اجی ان شاءالله سال بعد دو تا دوقلو خدا بهت بده اجی سالم و صالح و تپل مپلی اونقدر که از سر و روت بالا برن اجی خخخخخ
مامان یک فرشته
پاسخ
ساختن دوباره خیلی خوبه تا چندین سال احتیاج به بنایی نداری و خیلی مزیت های دیگه .ولی خیلی زحمت و حرص و جوش و اعساب خوردی داره مخصوصا اینکه نگران هزینه هاش هم باشی
الناز
19 مهر 96 13:20
اینجا چه خانواده ها چه مدارس به ما یاد ندادن از بچگیمونم لذت ببریم،میدونی عزیزم باید خودمون میفهمیدیم که زندگی کردن لذت داره،تن سالم لذت داره،بهارو تابستون،زمستونو،پاییز رو تجربه کردن لذت داره تو این کشور هر کسی رو که میبینی تو قیافه ی هر کسی که نگاه میکنی غم میباره من سعی میکنم دیگه لذت ببرم،اما میدونم که خیلی کم موفق میشم،مرسی بابت پیامت
مامان یک فرشته
پاسخ
واقعا اول باید یاد میگرفتیم و بعد انجام میدادیم....خیلی خوبه .همیشه شاد باشی
داغ دار
19 مهر 96 15:26
من هم دلم پره واسه ی گریه بهونه میخوام ......ولی تو این یک سال که کیارش رفته فهمیدوم باید مهکمتر از این چیز ها بود من نمیگم نباید دلت پر باشه دل من هم پره و نباید هم فراموش کنی ولی بهتره یک کسی رو داشته باشی تا بدون بهونه گریه کنی
مامان یک فرشته
پاسخ
اخه برای کی میشه گریه کرد.بعضی ها حال و حوصله غصه هات رو ندارن و نزدیکان هم که از غصه هات ناراحت میشن و درست نیست بیشتر از این ناراحتشون کنی..این طوریه که خودت میمونی وتنهایی و گریه های یواشکی
شاداب
22 مهر 96 13:26
عزیزم بهتر بود جای گریه و دلسوزی اگه خونه غذا داشتید کمی به اون پیرمرد میدادید یا حتی یه لقمه نون پنیر یا هر چی که دم دست داشتن. اینجوری فکر کنم دلتون هم آروم تر میشد
مامان یک فرشته
پاسخ
دوست خوبم ما خونه خودمون و توی شهر خودمون نیستیم و توی یک شهر دیگه ای هستیم و اینجا من هیچ وسیله ای برای غذا درست کردن ندارم
مادری که دیگه مادر نیست
22 مهر 96 18:54
لینکتون کنم.....اگه اجازه بدید لینکتون میکنم آخه همدردیم اسم وبلاگم رو زدم چند تا وبلاگ مشابه دیدم فقط دیدم شما فعالید هنوز
مامان یک فرشته
پاسخ
اومدم وبلاگتون بسته شده بود اگه دوباره وبلاگ زدين خبرم كنيد
باران
22 مهر 96 20:43
منم اینجوریم چپ وراست برای همه اشکم دم مشکمه این روزا هم که بدترم من بودم نهار براش میبردم
مامان یک فرشته
پاسخ
پس همه همين جورن.چيزي تو خونه نداشتم
نیسا
23 مهر 96 14:25
منم خیلی شبیه شما هستم. خیلی وقتها برای بچه های کار و ... گریه می کنم. هر کاری ازم بربیاد براشون می کنم ولی اینها موقتن دلم می خواد زندگیشون عوض بشه خیلی غصه می خورم. قدیما دوستام بهم می گفتن حسن غصه خور
مامان یک فرشته
پاسخ
چه باحال يعني در اين حدقه قهه دقيقا اخه ما براي چند نفر و چند بار مگه ميتونيم كاري انجام بديم اين ها وظيفه افراد ديگه اي هست كه متاسفانه.....
خاله ریزه
24 مهر 96 8:23
منم با دیدن همچین صحنه هایی از ته دل غصم میگیره خدا کمک همشون باشه
مامان یک فرشته
پاسخ
كاش مسئولين هم كمي عذاب وجدان داشتن
اسما
24 مهر 96 15:11
خیلیا هستن که به سختی پول در میارن خیلیا حتی اون کیک رو نمیخورن باید خیلی چیزها رو ندید ماخا خودمون اونقدر ناراحتی داریم که یکیش هم از بیرون بیاد دیگه داغون میشیم
مامان یک فرشته
پاسخ
اره واقعا اخه كاري از دستمون برنمياد,بايد يك فكر اساسي براشون بشه
کیت
28 مهر 96 1:04
عین عین عین من منم بعضی وختا چنان دلم به حال بقیه میسوزه که انگار سنگ توی گلومه از بس بغض دارم
مامان یک فرشته
پاسخ
پس همه ما خانم ها عین همیم..باید سعی کنیم کمتر توجه کنیم چون کاری ازمون بر نمیاد
داغ دار
28 مهر 96 10:10
سلام وبلاگم رو حذف کردم به این دلیل که کیان هم آسمونی شد نمیدونم خدا چرا این بلا ها رو سر من میاره اومدم تا ازت خداحافظی کنم تو تنها کسی بودی که درد از دست دادن فرزند رو میفهمیدی امیدوارم خدا بهت یک دختر کوچولوی دیگه بده و ازت نگیره به امید دیدار من باز هم به وبلاگت سر میزنم
مامان یک فرشته
پاسخ
یعنی چی؟؟؟؟ اخه مگه میشه ؟؟چرا؟؟ بیا توضیح بده لطفا نگرانم
داغ دار
30 مهر 96 19:00
نمیخواستم نگرانتون کنم کیان یک روز صبح که بیدار شدیم نفس نفس میزد معلوم شد رفته تو حیاط روغنی که به در میزنن رو خورده... حتما یک حکمتی توشه راستی چند روز دیگه تولد کیارشه
مامان یک فرشته
پاسخ
نمیدونم چی بگم