مستقر شدیم
یک هفته ای هست که در شهر جدید زندگی میکنیم تجربه متفاوتی هست فقط شهرش کمی کوچیکه ولی تا دلتون بخاد خیار و گوجه محلی اصل خوردیم و تخمه افتابگردان اون هم از گلش....باقلواهای خوشمزه ای هم داره و ما عاشقش شدیم فقط خیلی شیرینه
هفته دیگه سه چهار روزی میرم ولایت من برای عروسی همون دخترعمه ای که گفتم
اما اتفاق خیلی بدی که افتاد اینه که لپ تاپ مون ناگهان خراب شده و برنامه ای که همسر یک سال براش زحمت کشیده بود و نوشته بود پرید و مهم تر از اون تمام فیلم و عکسهای دخترم که به جونم بند بود...خدایا دیگه اینو چرا ازم گرفتی.....شاید بشه ریکاوری کرد شاید هم نه
و اینکه یک چیزایی مشکوکه به محض روشن شدنش بهتون خبر میدم
پی نوشت:در این اوضاع بل بشو دانشگاه ها من هیچ رشته ای قبول نشدم حتی دانشگاه ازاد....روانشناسی امتحان داده بودم و هر درسی تقریبا ده پونزده درصد زده بودم