پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه سن داره

پرواز یک فرشته

کار نیکو

1396/5/1 13:57
313 بازدید
اشتراک گذاری

دو سه روز پیش داشتم میرفتم کلاس زبان که دیدیم یک پیرزنی کنار خیابون منتظر تاکسی هست خیلی پیر بود و کمرش خمیده بهش گفتم حاج خانوم من مسیرم تا اینجاست اگه شما هم میری اونجا سوار شو که گفت اره و سوار شد.به محض سوار شدن شروع کرد به دعا کردن و کلی برام ارزوی خوشبختی کرد .حاج خانوم خیلی سرزنده ایی بود با وجود سن زیادش ...فهمیدم مسیرش خیلی دوره و حداقل دو کورس تاکسی میخوره کلی هم باید پیاده بره..بهش گفتم میرسونمت...نمیدونید چقدر خوشحال شد و دعا کرد توی راه تعریف کرد که پسرش بیمارستان اعصاب و روان بستری هست و رفته بوده دیدنش

دلم گرفت از اون همه تنهایی و بی کسی که با اون وضعیت مجبور بود بره عیادت پسری که حال خوبی نداره و مطمئنا نمی تونه پشت و پناه مادرش باشه...خیلی کسا هستن در این دنیا که ما لحظه ایی نمی تونیم جاشون باشیم

مورد دوم هم وقتی که چند وقت قبل یخچال خریدم قصد کردم که یخچالم رو بدم به کسی که احتیاج داره یک خانمی توی کوچه ما با گاری کارتون جمع میکرد وقتی ازش پرسیدم که یخچال داری قسم خورد که نه یخچچال داره نه تلیویزیون ونه هیچ چیز دیگه و با دختری زندگی میکنه که دستاش مشکل داره علاوه بر اون خودش هم 3-4 روزی هست عمل قلب باز کرده و بلافاصله بعد از عمل اومده و کار میکنه شبش وانت گرفتیم و یخچال رو بردیم براش کلی دعا کرد و میگه هر وقت درش رو باز میکنه دعام میکنه فکر کنید من چیزی رو دادم که اصلا لازمش نداشتم ولی برای اون یک دنیا ارزش داشت.

مورد سوم هم داییم بود که داره یک حسینیه میسازه و خیلی به پول احتیاج داشت و داره یک مقدار خیلی کمی هم به اون کمک کردیم

اما اثار این کارها رو توی این چند روز به صورت خیلی واضح و از نظر مالی دیدم.اینها رو نگفتم که بگم من ادم خوبی هستم نه چون این کارها رو کردم به خاطر اینکه خودم احساس غیر قابل توصیفی پیدا میکنم مخصوصا وقتی به پیرزن ها کمک میکنم عاشق اون دعاهای از ته دلشون هستم....

کمک کنیم برای بهتر شدن حس خودمون.............. 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

الهه
1 مرداد 96 15:45
سلام اجی خوبی خدا خیرت بده چه کارهای خوبی رو انجام دادی اجی مطمئن باش دعاهاشون در حقش مستجاب میشه اجی منم کمک‌ کردن رو خیلی دوست دارم‌اجی عیدی هایی که جمع کرده بودم دادم به مامانم خرج مراسم‌های تولد امام‌ها بکنه البته تا جایی که یادمه خودش گفت اجی منم قبول کردم‌اجی البته میخواستم عیدی هامو به کسی بدم که به نیازمندها کمک کنه اما قسمت شون این بود که خرج تولدهای امام‌ها بشن ان شاءالله که قبول کنن ازم
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام الهه جان...ممنون کار خاصی نکردم..افرین خدا قبول کنه ان شاالله که چند برابرش بهت برگرده
مادر بالفعل
1 مرداد 96 16:14
قبول باشه ایشالا
مامان یک فرشته
پاسخ
ان شاالله..ممنون
باران
2 مرداد 96 0:04
کار نیکو کردن از پر کردن است افرین بانو
مامان یک فرشته
پاسخ
متشکرم
خاله ریزه
2 مرداد 96 8:34
آفرین که بهش کمک کردی مورد دوم خیلی ناراحتم کرد. بعضی ها تو این دنیای به این بزرگی چقد تنهان چقد محتاجن و چقد داشتن یه چیزای خیلی کوچیک براشون آرزوی خیلییی بزرگیه مورد سوم هم خدا به داییتون اجر کبیر بده. دست شمام درد نکنه
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون عزیزم....اره واقعا ناراحت کننده بود فکر کن توی این هوای گرم یک لیوان اب سرد نداشته باشی بخوری...بعضی وقتها ادم باور نمیکنه این موردها هست.....ممنون.خیلی خودش رو گرفتار کرده اخه وضع مالی چندان خوبی هم نداره اما عاشق این کارهاست
★مادر بزرگ★
4 مرداد 96 0:44
خانم خوشگله روزت مبارک😘😘😘😘😘
الهام
11 مرداد 96 0:02
ای جوووونم پیرزن... یعنی عاشق این پیرزنای مهربونم هااا همش میشینم پای حرفاشون به به لایک داری خانومی.. یجایی خوندم خدا ده برابر کارخیرو جواب میده منتظر کار نیک های بعدیت هستیم
مامان یک فرشته
پاسخ
دقیقا منم به همین دلیل دوسشون دارم....ممنون عزیزم بیشترش به خاطر حال خوب خودم هست...راستی شما وبلاگ نداری؟ اگه داری ادرس بزار
الهه
11 مرداد 96 8:18
سلام اجی خوبی فردا اپم هر وقت تونستی بهم سر بزن اجی ممنونم
مامان یک فرشته
پاسخ
ان شالله الهه جان
پری
11 مرداد 96 13:18
خوشحالم که خوبی عزیزم ..
مامان یک فرشته
پاسخ
به به پری عزیز...خوشحالم که دوباره مینویسی...دلمون برات تنگ شده بود
الهام
19 مرداد 96 18:06
سلام نه عزیزوبلاگ ندارم
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام خوب بساز دختر خوب کاری نداره که