پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

پرواز یک فرشته

.....

1396/3/8 10:34
251 بازدید
اشتراک گذاری

ماه رمضون سال 93 بود که درست روز قبل از شروع ماه رمضون رفته بودم ازمایشگاه برای گرفتن جواب ازمایش دخترم...اونجا نذر کردم که اگر جواب خوب بود فردا رو روزه بگیرم(من هنوز به رونیا شیر میدادم و نمی تونستم روزه بگیرم)تنها رفته بودم جواب رو گرفتم باور کردنی نبود کاملا عادی بود گفته بودم که ادرارش همیشه با پروتیئن همراه بود ولی اون روز اثری از دفع پروتئین نبود توی ماشین کلی گریه کردم و زنگ زدم به همسر و بعد هم به خانوادم و بعد هم به خواهرشوهرم که همگی پشت تلفن گریه میکردیم..

وقتی جواب رو بردم دکتر، دکتر با خوشحالی بهم نگاه کرد و گفت بالاخره مزد زحماتتون رو گرفتین..شما خیلی اذیت شدین این چند وقت ...امیدوارم همین نتیجه باقی بمونه که متاسفانه نموند...

هر چی فکر کردیم که که اون چند روز چی به رونیا داده بودم چیکار کرده بودم که این نتیجه رخ داده بود به جایی نرسیدم.دلخوشی کوچیک اما شیرینی بود

فردای اون روز روزه گرفتم بماند که چقدر از همه غر شنیدم مخصوصا از بابام که میگفت به فکر خودت نیستی به فکر اون بچه باش....(بابام جونش رونیا بود الان هم عکس دخترم رو به دیوار مغازش زده). 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

خاله ریزه
8 خرداد 96 10:50
خیلی سخته خدا صبرتون بده...
مامان یک فرشته
پاسخ
مرسی عزیزم
الهه
8 خرداد 96 15:40
سلام اجی خوبی ان شاءالله به حق همین ماه عزیز خدا زودی دلتو شاد کنه اجی
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون الهه جان
باران
9 خرداد 96 13:48
خیلی سخته درکت میکنم ولی چه میشه کرد راستی رمزو اگه میشه دوباره برام بفرست واون کامنتی که نوشتی بودی وبرام نیومده بود دوباره بنویس
مامان یک فرشته
پاسخ
ممنون باران جان.میام پیشت ...برات می فرستم
دختر خوب
9 خرداد 96 19:53
سلام عزیزم.کل آرشیوتو خوندم...واقعا متاسف شدم...اینقدر گریه کزدم که درد بچه خودم یادمرفت... راستی میشه درخواست رمز کنم؟
مامان یک فرشته
پاسخ
سلام عزیزم..شرمنده که بار اول با گریه اذیت پذیرایی شد..خیلی نگران ترنم بودم و مدام به وبلاگت میومدم.الهی که هیچ وقت هیج وقت مریضیشو نبینی... برات می فرستم