صرفا جهت عوض کردن حال و احوال خودم و دوستانم
از توی یکی از پیج های اینیستا یک دکوپاژ پیدا کردم که خیلی زیبا بود مراحل کار رو هم گفته بود به زودی میام با کارهای دکوپازم(ایکون از خود متشکر) واینکه این چند روز چند تا کیف دوختم و هنوز هم ادامه داره دوخت و دوز..عکساش رو هم به زودی میزارم ***از اینکه میبینم خوانندهای وبلاگم با خوندن مطالبش ناراحت میشن من ناراحت میشم...امروزه اینقدر هممون مشکل دارم که سخته بخایم مشکلات بقیه رو هم بدوش بکشیم ****دوستتون دارم
نویسنده :
مامان یک فرشته
11:16
یک پیشنهاد
تورو خدا اگه بچه دار شدید حتما نوزادتون رو ببرید ازمایشگاه های بیرون برای تشخیص تیرویید دیروز خانمی رو دیدیم که نوزادش دو ماهش بود.سه روزگی تست تیرویید داده بودن درمونگاه بهشون گفته بودن مشکوکه و بیاید دوباره ازش تست بگیریم.بار دوم دیگه زنگ نزده بودن و میدونید که زنگ نزدن یعنی همه چی خوبه...اما بعد از دوماه میفهمه که نوزادش بی رویه داره چاق میشه و وقتی میبره دکتر و ازمایش میفهمه که کم کاری تیرویید داره.. تیرویید باید زیر یک ماه درمانش شروع بشه و با گذشت هر روز اسیب به مغز کودک بیشتر و بیشتر میشه لطفا به درمانگاه ها اطمینان نکنید و خودتون بچه رو ببرید ازمایشگاه های بیرون...اصلا هم سخت نیست ...
نویسنده :
مامان یک فرشته
11:10
رنج نامه 8
.....
ماه رمضون سال 93 بود که درست روز قبل از شروع ماه رمضون رفته بودم ازمایشگاه برای گرفتن جواب ازمایش دخترم...اونجا نذر کردم که اگر جواب خوب بود فردا رو روزه بگیرم(من هنوز به رونیا شیر میدادم و نمی تونستم روزه بگیرم)تنها رفته بودم جواب رو گرفتم باور کردنی نبود کاملا عادی بود گفته بودم که ادرارش همیشه با پروتیئن همراه بود ولی اون روز اثری از دفع پروتئین نبود توی ماشین کلی گریه کردم و زنگ زدم به همسر و بعد هم به خانوادم و بعد هم به خواهرشوهرم که همگی پشت تلفن گریه میکردیم.. وقتی جواب رو بردم دکتر، دکتر با خوشحالی بهم نگاه کرد و گفت بالاخره مزد زحماتتون رو گرفتین..شما خیلی اذیت شدین این چند وقت ...امیدوارم همین نتیجه باقی بمونه...
نویسنده :
مامان یک فرشته
10:34
شادی
چقدر مردم دیشب شاد بودن...حس قشنگی داشت شادی مردم...از این میشه نتیجه گرفت درد مردم ناخداگاه روی زندگی ما هم اثر میزاره و شادیشون هم همین طور....ان شاالله تمام مردم ایران خوشبختی رو با تمام وجودشون فارغ از چه کسی بودن رییس جمهور با تمام وجود درک کنن به امید اون روز
نویسنده :
مامان یک فرشته
13:13
کد بانو
از یک خونه کاملا تمیز پست میزارم که بوی خورشت فسنجونش توش پیچیده.............. همچین کدبانویی هستم من **بدترین قسمت خونه داری به نظر من ظرف شستنه.به من بگن هر روز جارو و گردگیری کن اما یک استکان نشور. الان ناگفته نمونه فقط ظرفام مونده ...
نویسنده :
مامان یک فرشته
13:09
نوستالژی یک دهه شصتی
من دوران تینیجریم رو تو یک خونه بودم کاملا قدیمی.از این خونه ها که چندین اتاق داره و حیاط بزرگ با دیوارهای کاهگلی .خیلی خیلی خونمون رو در عالم بچگی دوست داشتیم .کل تابستون ما سه تا دختر خاله بازی میکردیم.یک حوض هم وسط حیاط بود که البته اب نداشت .بعضی وقتها خونمون تو حوض بود بعضی وقتها هم بالای درخت!!!!!!!! اره یک درخت آلو داشتیم که بسیار سرسبز بود.فکر کنید تازه دو تا خواهرام هم بالای درخت میومدن مهمونی..... غذاهامون هم معمولا میوه خورد شده و ماست با تزیینات مخصوص و البته دلمه با استفاده از برگ درخت باغچه که قابل خوردن نبود.کلی هم اسباب بازی داشتیم که آنتیک نبودن ولی کلی انرژی میگرفتیم با داشتنشون.هر کدوم از ما هم یک عروسک داشتیم که اسم...
نویسنده :
مامان یک فرشته
9:28
همسر
جناب همسر چند وقتیه که همش میگه سرگیجه دارم و دست و پاهام مور مور میشه چندین بار هم دکتر رفت و ازمایش خون و خداروشکر چیز خاصی نبود حتی دکتر گوش و حلق و بینی هم رفت که اون دکتر تشخیص داد که به خاطر مایع گوشت هست و چند تا کار فیزیکی کرد و داروی خاصی هم نداد و گفت خوب میشی که نشد یک ویزیت 200 هزار تومنی هم گرفت .تا اینکه وقتی دید بهتر نمیشه رفتیم دکتر مغز و اعصاب.اون هم فرستاد mri و نوار عصب روز گذشته همه رو بردیم دکتر تا ببینه البته ام ار ای رو قبلا دیده بود و خداروشکر گفته بود چیزی نیست این دفعه جوابش و نوار عصب رو دید.باز هم گفت که مشکل جسمی نداری و مشکل عصبی داری و عصبی هستی.اما همسر همچنان تاکید داره که عصبی نیست و مشکلی داره.حتی با دکتر ...
نویسنده :
مامان یک فرشته
12:18
دل تنگ
خیلی دلتنگتم خیلی...............................
نویسنده :
مامان یک فرشته
15:27